جدول جو
جدول جو

معنی حسنی افندی - جستجوی لغت در جدول جو

حسنی افندی(حَ سَ اَ فَ)
شاعری ترک ازمردم استانبول است. مدتی در خدمت سرای همایون و سپس به سمت شاگردی در دیوان همایون و بعد از آن با مأموریتی به نواحی سیواس رفته و بدانجا درگذشته است. و بیتی در مغازلۀ یکی از خوانندگان درباری موسوم به صویولچی زاده گفته که در قاموس الاعلام ترکی آمده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ اَ فَ)
عبدالرحمان درگذشتۀ 1292 هجری قمری مدرس تشریح فی مدرسه قضرالعین بود. او راست: القول الصحیح فی علم التشریح چ بولاق. 1282 ه. ق
واعظ به جامع قلعه برسه بود. او راست: رسالۀ تعدیل الارکان للصلاه که آن را به سال 1000 هجری قمری تألیف کرده است
رضا. مدرس زبان فرانسه و جغرافیا. او راست: العجالهالسنیه فی المحافظه علی الصحه العمومیه چ مصر در 1310 ه. ق
او راست: شرح شمائل الترمذی بولاق در 1254 هجری قمری (معجم المطبوعات)
فرید. او راست:مجموعه المقائیس چ 1318 هجری قمری (معجم المطبوعات)
مظفر. او راست: تعلیم مدفع عیار 4 چ بولاق در 1284 ه. ق
حقی. او راست: الرسالهالوافیه فی الفوتوغرافیه. چ مصر
لغت نامه دهخدا
(حَ)
احمد مختار. یکی از شعرای اخیر عثمانی و برادر کتخدازاده عارف افندی است. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
عبدالله افندی در خاتمۀ ’ریاض العلماء’ گفته است که ’حسکا’ و ’حسکه’ مخفف ’حسن کیا’ است. (حاشیۀ کتاب النقض چ محدث ص 184). و آن لقب چندتن از دانشمندان شیعه در قم و ری در سدۀ چهارم و پنجم بوده است
ابوطالب بابویه. سالها واعظ و مذکر مسلمانان بوده است، وی در کتاب النقض همردیف حسکای قمی، شمس الاسلام حسن و عبدالجبار مفید ذکر شده است. (کتاب النقض ص 108 و 481)
لغت نامه دهخدا